✦✧✧ - ✧✧✦ اجـبــار    p▪︎⁸⁹

_خب حالا زرده تخم مرغ را اضافه میکنیم و غذا آماده سرو است
داشتم بشقاب و آماده میکردم برگشتم دیدم جونگ کوک داره نگام میکنه
_عه اومدی..شام درست کردم
+(داره میره
_نمیخوری
+..........
_چرا اینجوری میکنی....باشه..معذرت میخوام
+...........
_با اینم راضی نمیشی...اصلا نخور از گشنگی بمیر من دیگه هیچی درست نمیکنم....اصلا اینا رو میریزم دور
میخواستم بریزم که اومد و دستمو گرفت
+میخورم
_........
خب خلاصه اینا شام خوردنو ایندفعه به قدرت خدا غذا خوب بود
_بزار دستتو پانسمان کنم
+نه
_لطفااا
+نه
_(داره میره وسایلو بیاره
•••
_وایی خیلی بده بریم بیمارستان
+....نه بابا
_عه عه مواظب باش انقد تکونش نده
ا/ت و بغل کرد و برد تو اتاق رو تخت ا/ت حرف می‌زد و جونگ کوک مارک های ریز مینداخت
_پس الان..ازم ناراحت نیستی و...آخ دردم اومد
+ببخشید
_خب..دیگه ازم عصبانی نیستی؟
+اممم..نمیدونم اگه بوسم کنی شاید
لباشو بوسیدم اونم منو کشید و ادامه داد
+شب بخیر
_شب بخیر
+ا/ت
_هوم
+ببخشید که سرت داد زدم
_فردا راجع بهش فکر میکنم (خنده)

#فیک #فیک_جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #ARMY #Bangtan

شماهم یه نظری راجع به اینکه چیا بشه بگین😁
فقط راجع به مردن جی یون و سئویون نقشه نکشین😐😂